کد مطلب:26076
شنبه 1 فروردين 1394
آمار بازدید:32
درآيه (121) ازسوره طه نسبت عصيان ودر آيه (115 )ازهمين سوره نسبت نسيان به حضرت آدم (ع )دادهاست وچنين نسبتهايي چگونه باعصمت آن حضرت سازگار است ؟
درقرآن كريم درباره انبياء الهي تعابرعصيان ، نسيان ، ذنب ، راويه ، و . . .بكاررفته است چنانكه مي فرمايد :
فَعَصيََ آدم ربَّهُ فَقَضيََ ويا درمورد پيامبر مكرم اسلام (ص) مي فرمايد : ماگناه (ذنب ) ما تقدم وما تأخر تورا بخشيديم .
درباب اين تعابير بايد توجه داشت كه اين كلمات نسبت به افراد درمقامات ومنازلي كه ازعبوديت وبندگي قرار دارند معاني متفاوتي دارد وبه مصداق حَسَنات ُ الاَبْرار سيّئاتُ المُقَرَّبينآن چيزي كه براي افراد نيكوكار حسنه محسوب مي شود براي آنهايي كه درمنزل عالي تر قراردارند سيئه وگناه محسوب مي شود هريك ازاين منازل بندگي وظايفي رابرعهده صاحب آن منزل ومرتبه مي نهد كه اگر اقدام به انجام آ، وظايف نكند براي او گناه محسوب مي شود واين تعابير درباره او صادق است . اما گناه ومعصيتي كه درباره او صادق است به معناي خاص آن مرتبه وآن مقام است نه به آن معنا كه براي عامه مردم بكار مي رود كه صاحب مرتبه اي نيستند وبراي آنها گناه ومعصيت به معناي ارتكاب محرمات الهي وترك واجبا ت است.
معناي عصمت كه گفته شده عصمت ازارتكاب محرمات وترك واجبات است كه آنچه به مردم امر مي كنند خود پيشاپيش انجام داده باشند واين خطا ازآنها سرنزند . اما نسبت به منازل بالاتر ازآن كه انبياء بايكديگر متفاوتند تِلك الرُّسُلُ فَضَّلْنَا بَعْضُهُمْ عَليََ بَعْض ممكن است پيامبري باتوجه به مقامي كه دارد مرتكب عملي شود كه گناهمحسوب شود ولي اگر همان كار راكسي درمقام پايين تر است انجام دهد برايش حسنه محسوب شود وحسنات الابرار سيئات المقربينازاين باب است .
درباره انبياء بايد اين كلمات (ذنب ، گناه ، عصيان و . . . ) رامتناسب بامقام خودشان عمل كرد .
كار پاكان راقياس ازخود مگير گرچه باشد درنوشتن شير ،شير
حضرت امام (ره) مي فرمايند : خطيئه آدم (ع) با آنكه ازقبيل خطيئات ديگران نبوده بلكه شايد خطيئه طبيعيه بوده ياخطيئه توجه به كثرت كه شجره طبيعت است بوده ياتوجه به كثرت اسمائي ، پس ازجاذبه فناي ذاتي بوده لكن از مثل آدم (ع) كه صفي ا . . . ومخصوص به قرب وفناي ذاتي است متوقع نبود.
لهذا به مقتضاي غيرت حبي ذات مقدس حق ، اعلان ، عصيان وروايت او رادرهمه عوالم ودرلسان همه انبياء (ع) فرمود:
وقال تعاليوَ عَصي آدمَ رَبَّهُ فَغَوي . پس آدم پروردگارش رانافرماني كرد وگمراه شد . 1سوره طه ، آيه 121
حضرت علامه طباطبايي مي فرمايند : عصيان آدم ، عصياني نبود كه منافي باعصمت وي باشد بلكه عصياني ذاتي بود وحقيقت آن انتخاب هبوط به دنيا وترك عالم نور وطهارت وانتخاب ظلمت وكدورت است وآيه فَتَكوُنا مِنَ لظََّالِمينَاشاره بدان دارد ومعني اين كلام قرآني وَ عَصيََ آدَمَ رَبَّهُ فَقَضيََبه شهادت ثم اجنبي رَبَهُ فتابَ عليه وهدي نيز همين است .
چه خداوند سبحان فرمود : والله لايَهدي القَوْمَ الظاََّلِميِِنَ واگر معصيت آدم (ع) معصيتي ازسرفسق ومخالفت بود مي بايست بهشت وي منزلگه اختيار بودكه مستلزم ماده و ظلمت است ولازمه آن تحقق درزمين بود نه درآسمان 2
درباره كلمات ديگري مانند توبه كه به انبياء نسبت داده شده كه درمراحلي توبه كردند نيز همينطور است چنانكه درباره حضرت آدم (ع) كلمه توبه بكاربرده شده فَتابَ عليه ونيز راجع به انبياء ديگر مثل حضرت موسي (ع) كه درقرآن كريم دارد ربِّ اَرِنيِِ انظُرْ اليك ... فلمّا افاقَ قالَ تُبْتُ اليكَ
حضرت امام (ره ) فرمودند : ازبراي ذنب وگناه مراتبي است كه بعضي ازآن ازحسنات ابرار شمرده شود وبعضي براي خُلَّص ، ذنب است وگويند كه رسول اكرم (ص) فرمود : ليُغانُ عَلَي قَلْبيِِ واِنّي لاستَغْفِروُا ... في كلّ يوم سبعين مَرَّهًْْ .
وازاين احاديث معلوم ميشود كه استغفار فقط منحصر به گناه منافي عصمت نيست ومغفرت وذنب ، به اصطلاح عرف عام نيست . پس اين آيه شريفه منافات بامقام معنويه ندارد بلكه مؤكد آن است . 3
1)آداب نماز ، امام خميني (ره ) ، ص 71
2)انسان از آغاز تا انجام ، علامه طباطبايي ، ص 33 ، 32
مطالب این بخش جمع آوری شده از مراکز و مؤسسات مختلف پاسخگویی می باشد و بعضا ممکن است با دیدگاه و نظرات این مؤسسه (تحقیقاتی حضرت ولی عصر (عج)) یکسان نباشد.
و طبیعتا مسئولیت پاسخ هایی ارائه شده با مراکز پاسخ دهنده می باشد.